چند تا یادگاری از عشقم
عزیزم مامان پسر قشگم این چند وقت کنجکاویت خیلی زیاد شده بود از بچگی عادت داشتی زیاد سوال میکردی به طوری که منشی مطب دکتر ضیایی شما رو با همون لحن این چیـه میشناسه تا چند وقت پیش توجه مارو سمت یه چیزی اینجوری جلب میکردی و میگفتی گو کون این چیه دیدی توپــه .گو کون یعنی نگاه کن . یا صدامون میکنی مامانی مامانــــــــــی این چیه؟ بعد من باید بشینم کامل توضیح بدم این چیه مثلا زمانیکه میریم پمپ بنزین تا بنزین بزنیم برات توضیح میدم که ِام اِما همون ماشینا (( شما به ماشین میگی اِم ِام )) گرسنه میشن و دیگه نمیتونن راه برن برای همین باید بهشون هام بدیم غذا بدیم بابایی با این لوله ها بهشون میاد اینجا هام میده ....
نویسنده :
مامانی و بابایی
11:04