ایلیا جیگرایلیا جیگر، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

بابایی ♡ ایلیا ♡ مامانی

چند تا یادگاری از عشقم

عزیزم مامان پسر قشگم این چند وقت کنجکاویت خیلی زیاد شده بود از بچگی عادت داشتی زیاد سوال میکردی به طوری  که منشی مطب دکتر ضیایی شما رو با همون لحن این چیـه میشناسه  تا چند وقت پیش توجه مارو سمت یه چیزی اینجوری جلب میکردی و میگفتی گو کون این چیه دیدی توپــه  .گو کون یعنی نگاه کن . یا صدامون میکنی مامانی مامانــــــــــی این چیه؟ بعد من باید بشینم کامل توضیح بدم این چیه مثلا زمانیکه میریم پمپ بنزین تا بنزین بزنیم برات توضیح میدم که ِام اِما همون ماشینا (( شما به ماشین میگی اِم ِام )) گرسنه میشن و دیگه نمیتونن راه برن برای همین باید بهشون هام بدیم غذا بدیم بابایی با این لوله ها بهشون میاد اینجا هام میده ....
21 ارديبهشت 1393

دلم تنگیده بود گفتم بیام سخنرانی چیه مشکلیه!!!!

پسر قشنگم چقدر لذتبخش که هر روز شاهد بزرگ شدنو بالیدنت هستم از این بابت خدای مهربونم هزاران بار شاکرم تو این چند وقت حرف زدنت شده مثل بلبل اصلا زدی رو دست بلبل همچین چهچهه میزنی که بیا ببین گاهی اوقات کلمات سختی بیان میکنی که هم من و بابایی هم اطرافیان تعجب میکنیم که این کلمه برای ما سخته چه برسه به شما ولی خوب پسر من باهوش دیگه . به مدل لباس پوشیدنت خیلی توجه میکنی مخصوصا به اشکالی که روی لباست هست چند روز پیش رفتیم برات کفش تابستونی خریدیم آخه کفشات خیلی کوچیک شده بود  به همه ی کفشای تو ویترین دست زدی و اونی که از همه خوشاب و رنگ تر بود انتخاب کردی به شما میگم مامانی این کفش دخترونس ولی برات مهم نیس...
5 ارديبهشت 1393
1